به یاد بسیجی شاعر - شهید ابوالفضل سپهر
به مناسبت هفته بسیج متن زیر از نوشته های شهید ابوالفضل سپهر تقدیم می گردد:
سپهری از آسمون
و به نام آن بسیجی که روزی خواهد آمد و عالم را از بند تبعیض و بردگی و جهالت نجات خواهد داد.
به نام خداوند بسیجیان از صدر اسلام تا کنون.
و به نام اول بسیجی عالم امیرالمومنین علی (ع) در روزی که فرزندش سهم عسلش از بیت المال را به دلیل نیاز زودتر گرفته بود بر خود لرزید و فرمود : عزیزم اگر شب گذشته که تو سهم خود را از بیت المال گرفتی تا صبح در این شهر کسی سرگرسنه بر زمین گذاشته باشد ، علی جواب خدایش را چه خواهد داد ؟
و به نام آن بسیجی که تن به شمشیر داد ولی ذلت را نپذیرفت .
و به نام آن بسیجی که روزی خواهد آمد و عالم را از بند تبعیض و بردگی و جهالت نجات خواهد داد .
و به نام آن پیر بسیجی خمینی کبیر که رهبر جهان اسلام بود و در خانه ای ساده می زیست و در گرمای تابستان وقتی خواستند پنکه ای برای او تهیه کنند تا بدن نحیفش از گرمای تابستان در امان بماند می گوید : چون دیگران از این وسیله بی بهره اند لازم نیست برای من پنکه بیاورید.
و به نام آن بسیجی 13ساله که نارنجک به کمر بست و به زیر شنی های تانک دشمن رفت و بنیانگذار عملیات شهادت طلبانه در عصر گریز از مرگ شد .
و به نام آن بسیجی که فرمانده گردان بود و تنها کاری که برای خانواده خود- که بر اثر حکم تخلیه صاحبخانه آواره شده بودند-انجام داد ، تهیه یک چادر گروهی بود تا آنها را در یکی از خیابانهای شهر اسکان دهد و سپس خود دوباره راهی جبهه شد .
و به نام بسیجی پیر مرد که وقتی فهمید به علت کهولت سن نمی خواهند به جبهه اعزامش کنند با التماس گفت : ممکن است قادر به گرفتن اسلحه نباشم اما می توانید بدنم را در گونی سنگری بگذارید و برای ساخت سنگر از من استفاده کنید .
و به نام بسیجی که همسرش را برای حفظ دین خدا راهی جبهه کرد و پس از شهادت همسر مجاهدش ، در خانه قائدان کار می کرد تا خرج معاش یگانه دخترش را تامین کند .
و به نام مدیر منطقه بسیجی که ایستادن در صف تلفن همگانی و اتوبوس شرکت واحد را به استفاده از موبایل و ماشین بیت المال ترجیح داد .
و به نام آن بسیجی که فرمانده لشکر بود اما هنگامی که همسرش از او 5000 ریال پول دستی می خواهد، از یکی از دوستانش قرض می گیرد و به او می دهد تا شرمنده همسرش نشود .
و به نام آن بسیجی با اخلاص که نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع بود و تمام زندگی اش خلاصه می شد در اتاقی کوچک و ساده که در آن بر روی جعبه میوه پتویی کشیده بود و با همسرش آنجا زندگی می کرد .
و به نام آن بسیجی عاشق که شهردار شهر بود و هنگام عبور از خیابان وقتی دید که راه جوی آب بسته شده است ، خود جارویی برداشته و به داخل جوی رفته و راه بسته شده را به تنهایی باز نمود و بعد از شهادتش ،پیکرش هدف خمپاره قرار گرفت تا حتی یک متر از خاک این دنیا را برای تدفینش اشغال نکند .
و به نام آن بسیجی که هنگام نبرد چشمان خود را از دست داد ولی تا پایان جنگ هیچگاه خط مقدم را ترک نکرد و بعد از جنگ هم در جبهه علم تلاش کرد و با چشمان نابینا دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه گرفت .
و به نام آن ابر مرد بسیجی که با مدرک دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاههای آمریکا قید زندگی راحت مادی را در آمریکا زد و راهی لبنان و ایران شد تا در جنگ و مبارزه مستضعفان جهان علیه استکبار شرکت کند و عروس شهادت را در آغوش کشد .
و به نام بسیجی که فرمانده گردان بود و چون از عملیات شناسایی در آن گرمای تیر ماه بازگشت، مسئول تدارکات،کمپوت آلبالویی هدیه لبان خشک و ترک خورده اش کرد ، اما وقتی فهمید از این کمپوت به تعداد نیروها موجود نیست با بغض و ناراحتی از این که دیواری کوتاهتر از دیوار او پیدا نکرده اند ، کمپوت را به کناری نهاد و تنها به نوشیدن جرعه ای از آب گرم قنات کرد .
و به نام آن بسیجی دانش آموز که برای آنکه بتواند کمپوتی به جبهه هدیه کند روزها فاصله خانه تا مدرسه را با پای پیاده طی می کرد تا کرایه های ماشین را پس انداز کند و بتواند کمپوتی برای شیران جبهه حق خریداری کند .
و به نام آن زن بسیجی که هنگام ازدواج ، همسرش به او گفت : « دراین دنیا هرکاری برای خوشبختی تو انجام می دهم » و اکنون در پی سال ها که از آن روز می گذرد هر روز با لبخندی بغض آلود چندین بار برای شوهر قطع نخاعی اش لگن می آورد و خم به ابرو نمی آورد .
و به نام آن زن بسیجی که هر وقت همسرجانبازش تعادل عصبی اش را از دست می دهد ، فرزندانش را در اتاقی محبوس می کند و خود را مقابل شوهرش قرار می دهدتا شوهرش آن قدر او را بزند تا به حال عادی باز گردد . وقتی از او می پرسند چرا خودت از جلوی او کنار نمی روی ؟ پاسخ می دهد : اگر من مقابل او نباشم و مرا نزند ، خودش را می زند و به خود صدمه وارد می کند .
آری ! فرهنگ بسیجی این است .
برادر و خواهر بسیجی ام !
هدف از خلقت انسان رسیدن به مقام بسیجی مخلص است و من و تو که خود را بسیجی می دانیم ، مسئولیم . مبادا اشتباهات و گناهان من و تو به مقام ومنزلت بسیج ضربه وارد کند ، ما مسئولیم.
فرماندهان ،سرداران ، مسئولین ، یک حرف هم با شما . شما که حالا در امان و آسایش تلاش و مجاهدت دیروزتان هستید . یادتان باشد عده ای سردار بی درجه هم هستند به نام مادران و همسران شهدا و جانبازان که هنوز هم در عرصه جهاد و تلاش هستند و جبهه آنها هنوز هم ادامه دارد ، به یاد و فکر آنها هم باشید ....